گوش به آواز پای بهار
                                                                               میهن فدا  -    محشور    میهن فدا - محشور

·       باز کن پنجره هارا که نسیم

·       روز میلاد آقاقی  هارا 

·       جشن میگیرد  و بهار 

·       روی هر شاخه ، کنار هر برگ

·       شمع روشن کردست .

·       ************************

·       همه ی چلچله ها بر گشتند 

·       و طراوت را فریاد زدند 

·       کوچه یک پارچه آواز شد ه ست 

·       و درخت گیلاس 

·       هدیه ی جشن آقاقی هارا 

·       گل به دامن کرده ست .

·       ***********************  

·       باز کن پنجره هارا ، ای دوست

·       هیچ یادت هست

·       که زمین را عطشی وحشی سوخت ؟

·       برگ ها پژمردند ؟

·       تشنه گی با جگر خاک چه کرد ؟

·       ****************************

·       هیچ یادت هست ؟

·       بین تاریکیی شب های بلند

·       سیلی سرما با تاک چه کرد ؟

·       با سرو سینه ی گل های سپید

·       نیمه شب باد غضبناک چه کرد ؟

·       هیچ یادت هست ؟

·       ********************

·       خاک جان یافته است 

·       تو چرا سنگ شدی ؟

·       تو چرا این همه دلتنگ شدی ؟

·       باز کن پنجره ها را 

·       و بهاران را باور کن . 

))                     ف - مشیری ((

 

       هر سال به مناسبت و پیشواز بهار و سال نو ،  نامواژه هایی  چو ن اهورا مزدا  و اهریمن ،  کاوه وضهاک ،

 جمشید ( یما )و گشتاسب و ..   ورد زبان های ما بوده و با  یاد آوری از جلال و شکوه بخدی ( بلخ ) و خراسان و آریانا نه تنها فرا رسیدن سال نو را گرامی میداریم  بلکه به  نماد های صلح و دوستی و ایجاد گری بمثابه  اسطوره های ماند گار میهنی ارج میگذاریم  و به نماد های بیداد گری و تاریکی نفرین میفرستیم .

        آری این همه یاد ها و مباهات گرانسنگ از پدران و نیاکان ،  برایما به یاد گار مانده که نه تنها به آنها می بالیم بلکه باید الهام بخش ما در جهت آفرینش پدیده های همسان باشد . 

برای باز آفرینی آن همه جلال و شکوه ، زردشت سپنتما ( پاک دامن ) را با پندار و   کردار و رفتار نیک در ذهن خود باز آفرینی میکنیم و بمثابه فرزندان خلف بر نشان پاهایش ، پا میگذاریم . هنگام تصور جمشید بر اریکه ی فرما روایی بخدی ، خراسان و آریانای بزرگ احساس مباهات میکنیم  . ولی وقتیکه متوجه میشویم که امروزه بجای زردشت  پاک دامن ، آلوده دامن های مانند دکان داران دین رهبری معنوی افغان ها این فرزندان آریایی های باستان را در دست دارند  و بر سریر قدرتیکه یک زمانی یما ی داد گر تکیه میزد امروزه درویزه گرانی چون (( دا ملا  ))عطا محمد تکیه زده است و هر صدا  یراکه بوی آزادی و آزاد منشی بدهد درگلو خاموش میکند ، دریغ و افسوس ما میآید و  یاد گرامی آن بزرگان وموجودیت این کوچکان, سرشک نا امیدی ناشی از نبود آنان و بود اینان   را  بر رخسار ما جاری میسازد . و بهار شادابی و خرمی مارا  ،  پر از اندوه و پژمردگی میسازد و گلهای امید مارا نشگفته پرپر میکند .

بیاد بیاوریم سال پار همین شب و روز راکه فرزند نو باوه ی بلخ باستان  ( پرویز کام بخش ) در پشت میله های زندان (( دا ملا )) زجر میکشید آنهم به گناه پژوهش علمی وآگاهانه  ،  وگر  جد و جهد و مبارزه پیگیرانه و بی امان پاسداران آزادی نمیبود تیغ (( دا ملا))  برای دریدن گلویش تیز شده بود . درینجا پرسشی به میان میآید که سردمداران رژیم حاکم   کابل ، در رأس جناب کرزی به کدام دلیل تا بحال دا ملا عطا محمد را بر شانه ها و گرده های  مردم شریف بلخ بامی و نامی نگه داشته است ؟ آیا همین دا ملا نبود  که علم خود مختاری را هنگام انتخابات ریاست جمهوری سال پار خلاف همه نورم های قانونی بلند کرد و با صرا حت  اظهار داشت که نتیجه انتخبات را که حا مد کرزی را برنده بداند قبول ندارد ؟ وپسانتر پس از رسیدن هدایت از شمال یا جنوب یا آنطرف اقیانوس ها، خاموشی اختیار کرد . من به مثابه دانش آموز علم اداره و حقوق میگویم که این شیوه  ی اداره نه تنها که بدرد خور نیست بلکه نظم و کارایی نظام را زیر پرسش میبرد . (( دا ملا )) باید به شغل اصلی خود یعنی ((ملایی)) بر گردد و جای خود به اشخاص مسلکی و کار شناس خالی کند .

ما از بهار و فرارسیدن فصل شگوفایی و باروری میگفتیم  ولی سوگمندانه که حالت زار میهن و هم میهنان ،  مارا به بررسی آنها میکشاند  . با آرزو مندی بهاران واقعی که شگوفه های آرزو های مردم بشگفند و بارور شوند ،  این بهاریه ی کوتاه را با ابیاتی از سعدی شیرازی به پایان میبریم  .  به آرزوی بهارا ن  راستین  و دایمی در کشور افغانها ! 

برآمد  باد  صبح و  بوی  نوروز          بکام  دوستان  و  بخت      پیروز

مبارک بادت اینسال و همه سال           همایون بادت این روز و همه روز

بهاری خرمست  ای گل  کجایی            که  بینی   بلبلان  را  ناله  وسوز

جهان  بیما بسی بود ست وباشد            برادر  جز  نکو    نامی   میند وز


March 22nd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي